نیویورک تایمز: اکنون «مسئله جمهوری اسلامی» محدود به بحث هسته‌ای نیست؛ ذات این رژیم معضل اصلی است!




برت استیونز در یادداشتی در نیویورک تایمز با اشاره به سیاست های دونالد ترامپ و فرستاده ویژه او در امور خاورمیانه در قبال جمهوری اسلامی نوشته است:

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، روز دوشنبه اعلام کرد که «مسئله ایران را حل خواهد کرد» و تأکید کرد که این موضوع«تقریباً مسئله‌ای آسان است». تقریبا!!!

اما «مسئله ایران» چیست؟ به نظر می‌رسد ترامپ این مسئله را در تلاش‌های جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح هسته‌ای خلاصه می‌کند؛ چیزی که او صراحتاً گفته «نباید به آن دست یابند». جمهوری اسلامی تا سطح ۶۰ درصدی اورانیوم را غنی‌سازی کرده است که به آستانه‌ی درجه‌ نظامی نزدیک است و بنا بر گزارش «پروژه ویسکانسین برای کنترل تسلیحات هسته‌ای»، احتمالاً می‌تواند طی حدود یک هفته به میزان کافی اورانیوم شکاف پذیر برای ساخت پنج سلاح اتمی تولید کند و طی کمتر از دو هفته، به اندازه‌ تولید هشت سلاح در اختیار داشته باشد . البته، ساخت قطعات لازم برای تبدیل این مواد شکافت‌پذیر به بمب نیازمند زمان بیشتری است، اما این فرایند می‌تواند در تاسیسات کوچک و مخفی انجام شود.

استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ، هفته گذشته اعلام کرد که «خط قرمز» دولت در برابر رژیم ایران، مرحله «تسلیحاتی‌سازی» برنامه هسته‌ای این رژیم است. باورنکردنی است که این موضع حتی بیش از توافق هسته‌ای باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ به تهران امتیاز میدهد توافقی که به دلیل نقص بیش از حد، ترامپ به درستی در دوره نخست ریاست‌جمهوری‌اش از ان خارج شد. پس از دیدار با وزیر خارجه ج.ا در آخر هفته، ویتکاف ظاهراً از موضع اولیه‌ خود عقب‌نشینی کرد و روز سه‌شنبه در پستی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که ایران باید «برنامه غنی‌سازی و تسلیحاتی‌سازی هسته‌ای خود را به طور کامل از بین ببرد».

تهران دهه‌هاست که دیپلمات‌های غربی را بازی می‌دهد از جمله از طریق توافق هسته‌ای جنجالی دوران اوباما. حتی اگر محدودیت‌های هسته‌ای آن توافق همچنان پابرجا مانده بود، اکنون در آستانه‌ی انقضا قرار داشتند؛ عمده‌ی نتیجه آن توافق، تقویت قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی از طریق لغو تحریم‌های اقتصادی بود. جمهوری اسلامی همچنین سابقه‌ای گسترده و مستند در نقض توافقات دارد واقعیتی که اسرائیل در سال ۲۰۱۸، هنگامی که اسناد محرمانه‌ هسته‌ای رژیم را از یک انبار در ایران سرقت کرد، افشا نمود.

اگر استیو ویتکاف واقعاً باور دارد که فرآیند بازرسی یا راستی‌آزمایی‌ای وجود دارد که بتواند رژیم جمهوری اسلامی را مهار کند، باید گفت که او بسیار ساده‌لوح است. اما اشتباه بزرگ‌تر این است که تصور کنیم «مسئله ایران» ذاتاً به سلاح هسته‌ای مربوط است. فرانسه و بریتانیا هم سلاح هسته‌ای دارند، اما کمتر کسی شب‌ها با نگرانی از آن‌ها سر بر بالین می‌گذارد. رژیم ایران متفاوت است، نه به‌خاطر آنکه ممکن است به سلاح هسته‌ای دست یابد، بلکه به‌خاطر ماهیت ایدئولوژیک، جاه‌طلبی‌های ژئوپولیتیکی، ضدیت شدید با آمریکا و یهودیان، و همچنین سابقه‌ طولانی در حمایت از تروریسم که این رژیم را به بازی با سلاح‌های هسته‌ای یا حتی استفاده از آن‌ها متمایل می‌سازد.

اگر قرار باشد مسئله‌ هسته‌ای به‌طور کامل حل‌وفصل شود، این ویژگی‌ها هستند که باید تغییر کنند. و این ما را به نکته‌ای دیگر از گفته‌های ترامپ درباره ایران می‌رساند:

«من می‌خواهم ایران کشوری ثروتمند و بزرگ باشد.»

بسیار خوب. اما سوالی که مطرح می‌شود این است: چگونه؟

در این‌جا دو مسیر وجود دارد. مسیر نخست، بازسازی نوعی از همان توافق «تحریم‌ها در برابر محدودیت‌های هسته‌ای» است که هسته‌ مرکزی توافق ۲۰۱۵ بود، و همان چیزی است که جمهوری اسلامی امروز نیز خواهان آن است. اما این مسیر، از پیش شکست‌خورده است، چرا که هیچ تغییری در ماهیت رژیم ایجاد نمی‌کند.

مسیر دوم بلندپروازانه‌تر، اما در عین حال، امیدبخش‌تر است. مسیری که من پیش‌تر آن را «نرمال‌سازی در برابر نرمال‌سازی» نامیده‌ام.

حال نرمال‌سازی روابط، چه چیزی را از ایالات متحده طلب می‌کند؟

از سرگیری کامل روابط دیپلماتیک میان تهران و واشینگتن، از جمله بازگشایی سفارت‌هایی که دهه‌هاست بسته مانده‌اند. پایان دادن به تمام تحریم‌های اقتصادی ایالات متحده، از جمله تحریم‌های ثانویه علیه شرکت‌های خارجی که با ایران معامله می‌کنند. آغاز تجارت و سرمایه‌گذاری دوجانبه مستقیم. صدور هزاران ویزای دانشجویی برای ایرانیانی که مایل به تحصیل در ایالات متحده هستند. حتی پیشنهاد فروش تسلیحات آمریکایی به ایران دست‌کم در سطح تسلیحات متعارف.

و اما درسوی دیگر، نرمال‌سازی از رژیم ایران چه می‌طلبد؟

این رژیم باید شروع به رفتار کردن مانند یک رژیم عادی کند.

یک رژیم عادی، گروه‌های تروریستی مانند حزب‌الله، حماس و حوثی‌ها را تأمین مالی و تسلیح نمی‌کند گروه‌هایی که جنگ‌های منطقه‌ای به راه می‌اندازند و تجارت جهانی را مختل می‌سازند.

یک حکومت عادی، که سومین ذخایر اثبات‌شده نفت در جهان را در اختیار دارد اما اقتصادی فروپاشیده را تجربه می‌کند، نیازی ندارد میلیاردها دلار برای غنی‌سازی اورانیوم یا تولید پلوتونیوم خرج کند.

یک حکومت عادی خواستار نابودی دیگر کشورها حتی دشمنانش نمی‌شود.

یک حکومت عادی، گروگان‌گیری شهروندان خارجی را به بخشی عادی از دیپلماسی‌اش تبدیل نمی‌کند.

یک حکومت عادی، برای ترور مقامات پیشین دولت آمریکا یا مخالفان تبعیدی نقشه نمی‌کشد.

یک حکومت عادی، افراد همجنس‌گرا را به دار نمی‌آویزد.

یک حکومت عادی، برای تحمیل چیزی که خود آن را «قانون حجاب» می‌نامد، زنان را در زندان‌ها به‌طور دسته‌جمعی مورد تجاوز قرار نمی‌دهد.

اگر جمهوری اسلامی می‌خواهد مشکلات فوری اقتصادی و راهبردی‌اش را حل کند از فروپاشی پول ملی، کمبود انرژی، مخالفت گسترده مردمی، تا نابودی متحدان منطقه‌ای‌اش تنها کاری که باید انجام دهد، تغییر رفتار خود است.

اگر دونالد ترامپ بخواهد لحظه‌ای شبیه به سخنرانی معروف رونالد ریگان با عنوان «این دیوار را فرو بریز» برای خودش رقم بزند، پیشنهاد «نرمال‌سازی در برابر نرمال‌سازی» در یک سخنرانی رسمی از دفتر بیضی کاخ سفید، می‌تواند گزینه‌ای بسیار مناسب باشد.

رهبران جمهوری اسلامی تقریباً به‌طور قطع، این پیشنهاد را با گستاخی تمام رد خواهند کرد.

اما مردم ناراضی و معترض ایران، از آن الهام خواهند گرفت؛ و این پیشنهاد، ماهیت واقعی بحران با رژیم را آشکار خواهد کرد؛ بحرانی که پیش از آن‌که درباره سلاح‌ها باشد، درباره ارزش‌هاست.

و برای آن‌که این دیپلماسی گفتاری، نیش دارتر باشد؟

ترامپ می‌تواند تانکرهای سوخت‌رسان هوایی مدرن و بمب‌افکن‌های قدیمی را در اختیار اسرائیل قرار دهد؛  تجهیزاتی که برای اجرای یک حمله‌ی جامع علیه تأسیسات هسته‌ای در ایران به‌شدت مورد نیاز دولت اسرائیل است.

چرا که مذاکره‌کنندگانی مانند ترامپ و ویتکاف باید بدانند: شاخه زیتون، وقتی از نوک شمشیر تقدیم شود، قابل پذیرش‌تر است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

فرار هدایت‌الله فرزادی، رئیس بدنام زندان اوین، پیش از حملات اسرائیل

برنامه اتمی جمهوری اسلامی؛ یا پایان از بیرون با موشک، یا پایان از درون با پوسیدگی