چرا اسرائیل از توافق اتمی ترامپ بیشتر از توافق اوباما نگران است؟

 




یونا جرمی باب در یادداشتی تحلیلی در روزنامه اورشلیم پست مینویسد:

اگر توافق هسته‌ای جدیدی حاصل شود، افشاگری‌های اخیر شروع به پر کردن خلأها کرده‌اند.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، ممکن است به‌زودی بتواند با اطمینان ادعا کند که در توافق هسته‌ای با ملاها، امتیازاتی بیشتر از آنچه باراک اوباما یا جو بایدن به دست آوردند، کسب کرده است.

این ادعا دست‌کم در دو حوزه ممکن است صادق باشد:اول، حضور بازرسان هسته‌ای آمریکایی در تأسیسات اتمی ایران (نه فقط بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که آمریکایی نیستند)؛و دوم، توقف کامل غنی‌سازی اورانیومحتی در سطح پایینبرای یک دوره نمادین، که احتمالاً حدود یک سال طول خواهد کشید.

با این حال، به گزارش جروزالم پست، مقامات ارشد اسرائیل از احتمال توافق هسته‌ای ترامپ با ج.ا، بسیار بیشتر از توافق برجام سال ۲۰۱۵ نگران هستندتوافقی که اکثریت آن‌ را در همان زمان نیز بسیار معیوب و خطرناک می‌دانستند.

در مورد دولت بایدن، هرگز توافق نهایی‌ای حاصل نشد، اما بیشترین پیشرفتی که دولت بایدن توانست به آن نزدیک شود، توقف موقت غنی‌سازی اورانیوم ۶۰ درصدی رژیم بود.

این مسئله بخشی از توافقی در پاییز ۲۰۲۳ بود که طبق آن، قرار بود آمریکا حدود ۶ میلیارد دلار از دارایی‌های مسدودشده ایران را آزاد کرده و به رژیم اسلامی بازگرداند.

با این حال، درست پیش از آن‌که انتقال این دارایی‌ها انجام شود، حماس به اسرائیل حمله کرد، خاورمیانه شعله‌ور شد و کل توافق فروپاشید.

در مورد اوباما، او موفق شد تهران را از سطح غنی‌سازی متوسط ۲۰ درصدی، به سطح پایین ۳٫۶۷ درصدی بازگرداند، اما هرگز نتوانست غنی‌سازی را به‌طور کامل متوقف کند.

اوباما همچنین دسترسی گسترده بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) به تأسیسات هسته‌ای ایران را فراهم کرد، اما هیچ‌یک از این بازرسان آمریکایی نبودند.

از سوی دیگر، ممکن است ترامپ امتیازاتی دریافت کند که نه بایدن و نه اوباما هرگز نتوانستند به دست آورنداز جمله تضمین‌هایی مبنی بر عدم حمله به نیروهای آمریکایی، و حتی شاید توقفی موقت در برخی آزمایش‌های موشک‌های بالستیک که قابلیت استفاده‌ی دوگانه، هم برای کلاهک‌های متعارف و هم هسته‌ای دارند.

با این حساب، چرا مقامات اسرائیلی این‌چنین نگرانند؟

نخست آن‌که، تلاش‌های گسترده‌ای از سوی ران درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل، دیوید بارنئا، رئیس موساد، و سرتیپ شلومی بیندر، رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل صورت گرفته است. این مقام‌ها در هفته‌های اخیر به مناطق مختلفی در خاورمیانه، اروپا و آمریکا سفر کرده‌اند تا دونالد ترامپ و فرستاده‌اش، استیو ویتکاف را متقاعد کنند که در مسائل کلیدی هسته‌ای مواضع سخت‌گیرانه‌ای را حفظ کنند.

هرچند این مقامات معتقدند که در برخی زمینه‌ها پیشرفت‌هایی حاصل شده، اما همچنان نگرانی عمیقی وجود دارد مبنی بر اینکه مسیر اصلی مذاکرات به‌سوی رسیدن به یک توافق توسط ترامپ هدایت می‌شودحتی اگر آن توافق همه الزامات امنیتی اسرائیل را برآورده نکند.

همچنین، اگر ترامپ به توافقی با جمهوری اسلامی برسد و از اسرائیل بخواهد که از هرگونه اقدام عقب‌نشینی کند، این درخواست نه‌تنها حمله علنی اسرائیل را متوقف می‌کند، بلکه ممکن است فعالیت‌های پنهانی اسرائیلاز جمله عملیات‌های موسادرا نیز مختل کند.

این مسئله بسیار نگران‌کننده است؛ چرا که جمهوری اسلامی اکنون به سانتریفیوژهای پیشرفته، دانش هسته‌ای گسترده‌تر، و فرصت تاریخی و تکرارنشدنی برای ضربه زدن اسرائیل رسیده که ممکن است دیگر هرگز تکرار نشود.

در سال ۲۰۱۵، رژیم ایران برای تولید اورانیوم مورد نیاز یک سلاح هسته‌ای، به نزدیک به ۲۰ هزار سانتریفیوژ قدیمی IR-1 نیاز داشت. تنها با جمع‌آوری آن‌ها به انبار، دستیابی به بمب حداقل یک سال به تأخیر می‌افتاد.

اما در سال ۲۰۲۵، جمهوری اسلامی هزاران سانتریفیوژ پیشرفته IR-4 و IR-6 در اختیار دارد. فقط چند صد دستگاه از این سانتریفیوژها می‌توانند در تأسیساتی کوچک و مخفی (و نه لزوماً در سایت‌های شناخته‌شده‌ای چون نطنز یا فردو) پنهان شوند و از صفر، طی تنها چند ماه، رژیم را به اورانیوم با غنای مناسب برای ساخت بمب برسانند.

از سوی دیگر، ج.ا در حال حاضر با سهولت کامل، اورانیوم را تا سطح ۶۰٪ غنی‌سازی می‌کندسطحی که تنها یک جهش کوچک با سطح تسلیحاتی فاصله دارد. در حالی‌که در سال ۲۰۱۵ تازه یاد گرفته بود به سطح ۲۰٪ برسد. این یعنی جمهوری اسلامی دانش فنی هسته‌ای لازم را برای همیشه به دست آورده است.

در نهایت، حملات اسرائیل در تاریخ ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ به جمهوری اسلامی، تمامی سامانه‌های پدافند هوایی S-300  آنها را از صحنه خارج کرد.

این یعنی اگرچه رژیم هنوز سامانه‌های دفاع هوایی در اختیار دارد، اما آنچه در برابر جنگنده‌های پیشرفته‌ی F-35 اسرائیل باقی مانده، چیزی شبیه استفاده از کمان و تیر در مقابل مسلسل است.

در مقابل، اگرچه اسرائیل در سال ۲۰۱۵ امیدوار بود توانایی حمله موفق به تأسیسات هسته‌ای ایران را داشته باشد، اما چنین حمله‌ای هرگز عملی نشده بود و همیشه با یک علامت سؤال بزرگ همراه بود.

به این شرایط، یک نکته استراتژیک دیگر را هم باید افزود: در حال حاضر، حماس و حزب‌الله عملاً خلع سلاح و ناتوان از واکنش به نیابت از جمهوری اسلامی شده‌انددر حالی‌که در سال ۲۰۱۵ هر دو بازیگران تهدیدکننده و فعال بودند.

با در نظر گرفتن همه‌ی این عوامل، هیچ زمانی برای حمله ارتش اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای رژیم ایران، مناسب‌تر و مطلوب‌تر از اکنون نبوده است.

در جمع‌بندی، حتی اگر توافقی که ترامپ در حال مذاکره‌ی آن است شرایط بهتری نسبت به توافق‌های اوباما یا بایدن داشته باشد، باز هم ملاها را فقط چند ماه با سلاح هسته‌ای فاصله می‌دهدو مهم‌تر از آن، اسرائیل را از حمله در بهترین لحظه‌ی استراتژیک ممکن در دهه‌های اخیر باز می‌دارد.


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

فرار هدایت‌الله فرزادی، رئیس بدنام زندان اوین، پیش از حملات اسرائیل

برنامه اتمی جمهوری اسلامی؛ یا پایان از بیرون با موشک، یا پایان از درون با پوسیدگی

نیویورک تایمز: اکنون «مسئله جمهوری اسلامی» محدود به بحث هسته‌ای نیست؛ ذات این رژیم معضل اصلی است!