حکم نقض تابعیت یک مسلمان شیعه و واکنشهای حکومت آپارتاید مذهبی ایران
طی چند روز گذشته دادگاه بحرین طی حکمی یکی ازروحانیون شیعه این کشور را که بنا به تشخیص دادگاه این کشور قصد اغتشاش و آسیب به امنیت ملی این کشور را داشته با نقض تابعیت مواجه کرده است . اینکه این حکم از روی عدالت صادر شده یا نه مورد بحث ما نیست . آنچه به منافع این مرز و بوم اشغال شده بر میگردد واکنشهای ماجراجویانه برخی نظامیان غریب پرست است .
این موضوع را از دو زاویه مینگریم ؛
ماجرا از آنجا آغاز شد که تنی چند از افراد مرتبط با سپاه پاسداران ایران در وزارت خارجه این کشور بنا به آنچه صاحب نظران چرخشی احتمالی در روند پرونده های خاورمیانه عنوان کرده اند از سوی وزیر امور خارجه برکنار میگردند . این احتمال میرود بنا به کار شکنیهای اصولگرایان تند رو ایران ، دولت ایران برای قوام بخشیدن به روند اصلاحی و اعتدالی خود مجبور به یکدست سازی تئوری ها و اقدامات شده و این امر با مقاومت های تندرو های ایرانی مواجه گردیده است . بنابراین وزیر امور خارجه افرادی که روابط بسیار تنگاتنگی با نیروی سپاه قدس دارند را از گردونه خارج کرده تا شاید سفارتخانه های این کشور در کشورهای خاورمیانه و عربی که اکنون مکانی برای ایجاد تنشهای محلی شده به روال عادی دیپماتیک بازگردد . ولی در اولین واکنش قاسم سلیمانی ، فرمانده سپاه قدس ایران برای برهم زدن خیال آسوده دولت ایران در واکنشی تند و دستپاچه به وضوح دولت و کشور دیگری را تهدید میکند ، در پی آن مشاور رهبر ایران نیز همین ادعا را تکرار مینماید و در آخر روحانیون حکومتی برای اینکه از غائله عقب نمانند با تکرار همین ادعا بر طبل جنگ میکوبند .
از زاویه ای دیگر ، در رقابتی منطقه ای و پس از فراز و فرودهای نه چندان ملایم دو حکومت اسلامی شیعه و سنی منطقه یعنی ایران وعربستان سعودی اکنون هر کدام از این دولتها در پی ایجاد تنش برای طرف مقابل است و شاید در جایی توان کنترل و مدیریت نیز از کف برود . و نتیجه درگیری با نتیجه ای غیر قابل پیش بینی!!! و این ترفند میتواند ایران را در درگیری با کشورهای عرب منطقه قرار دهد .
اینکه این سناریو در کدام قالب گنجانیده شده باشد چیزیست که در هر دو حال دودش به چشم ملتی خواهد رفت که رمز استقرار نظامش از روز برقراری آن تنش و وضعیت فوق العاده بوده ، چیزی که در طول حیات این نظام کاملا مشخص و مبرهن است .
نظام ایران پای در راهی گذاشته که نهایت آن بلاشک درگیری خواهد بود ، این درگیری شاید امروز وفردا داشته باشد ولی با این روند و استیلای نیروهای مذهبی ایران غیر قابل پیشگیریست . اینکه عاقبت این مردم و این کشور در زمانی که تمامی کشورها در پی ربودن گوی سبقت در تکنولوژی و پیشرفتهای اقتصادی هستند ، این نظام حاکم جهت ادامه حیات خود و اجرای دکترینهای تئوریسینهای معلوم الحالی هم چون حسن عباسی روزگاری را برای مردم خود و مردم منطقه رقم زده اند که انتهای آن را خود نیز نمیدانند .
این موضوع را از دو زاویه مینگریم ؛
ماجرا از آنجا آغاز شد که تنی چند از افراد مرتبط با سپاه پاسداران ایران در وزارت خارجه این کشور بنا به آنچه صاحب نظران چرخشی احتمالی در روند پرونده های خاورمیانه عنوان کرده اند از سوی وزیر امور خارجه برکنار میگردند . این احتمال میرود بنا به کار شکنیهای اصولگرایان تند رو ایران ، دولت ایران برای قوام بخشیدن به روند اصلاحی و اعتدالی خود مجبور به یکدست سازی تئوری ها و اقدامات شده و این امر با مقاومت های تندرو های ایرانی مواجه گردیده است . بنابراین وزیر امور خارجه افرادی که روابط بسیار تنگاتنگی با نیروی سپاه قدس دارند را از گردونه خارج کرده تا شاید سفارتخانه های این کشور در کشورهای خاورمیانه و عربی که اکنون مکانی برای ایجاد تنشهای محلی شده به روال عادی دیپماتیک بازگردد . ولی در اولین واکنش قاسم سلیمانی ، فرمانده سپاه قدس ایران برای برهم زدن خیال آسوده دولت ایران در واکنشی تند و دستپاچه به وضوح دولت و کشور دیگری را تهدید میکند ، در پی آن مشاور رهبر ایران نیز همین ادعا را تکرار مینماید و در آخر روحانیون حکومتی برای اینکه از غائله عقب نمانند با تکرار همین ادعا بر طبل جنگ میکوبند .
از زاویه ای دیگر ، در رقابتی منطقه ای و پس از فراز و فرودهای نه چندان ملایم دو حکومت اسلامی شیعه و سنی منطقه یعنی ایران وعربستان سعودی اکنون هر کدام از این دولتها در پی ایجاد تنش برای طرف مقابل است و شاید در جایی توان کنترل و مدیریت نیز از کف برود . و نتیجه درگیری با نتیجه ای غیر قابل پیش بینی!!! و این ترفند میتواند ایران را در درگیری با کشورهای عرب منطقه قرار دهد .
اینکه این سناریو در کدام قالب گنجانیده شده باشد چیزیست که در هر دو حال دودش به چشم ملتی خواهد رفت که رمز استقرار نظامش از روز برقراری آن تنش و وضعیت فوق العاده بوده ، چیزی که در طول حیات این نظام کاملا مشخص و مبرهن است .
نظام ایران پای در راهی گذاشته که نهایت آن بلاشک درگیری خواهد بود ، این درگیری شاید امروز وفردا داشته باشد ولی با این روند و استیلای نیروهای مذهبی ایران غیر قابل پیشگیریست . اینکه عاقبت این مردم و این کشور در زمانی که تمامی کشورها در پی ربودن گوی سبقت در تکنولوژی و پیشرفتهای اقتصادی هستند ، این نظام حاکم جهت ادامه حیات خود و اجرای دکترینهای تئوریسینهای معلوم الحالی هم چون حسن عباسی روزگاری را برای مردم خود و مردم منطقه رقم زده اند که انتهای آن را خود نیز نمیدانند .
نظرات
ارسال یک نظر